رابطه کارآفرینی و استارتاپ ، یک رابطه مهم !

ابطه کارآفرینی و استارتاپ ، یک رابطه مهم !
🔹واژه Entrepreneurship واژه ای است که در ایران به کارآفرینی برگردانده شده است ، که خیلی ترجمه مناسبی نیست ، متاسفانه در گذشته و بواسطه سیاستهای آن زمان ، این واژه به این صورت ترجمه شدهاست.
🔹اولین معادلی که با شنیدن واژه کارآفرینی به ذهن ما خطور می کنه اشتغالزایی است ! ولی یادتون باشه که ممکنه فرآیند کارآفرینی اصلا منجربه اشتغالزایی نشه و حتی باعث از بینرفتن فرصتهای شغلی زیادی هم بشه و درکنارش فرصتهای جدید شغلی روهم ایجاد بکنه ! بیایید این مسئله رو با یک مثال بررسی کنیم.
🔹فرض کنید که شما ایده ای دارید برای مکانیزه کردن یک خط تولید کارخانه ربسازی ، این ایده شما باعث افزایش بهرهوری و کاهش هزینه میشه ، و از هر خط تولید ، بواسطه مکانیزه شده اون ۱۰ نفر نیرو حذف میشود ، شما این ایده رو تبدیل به یک محصول میکنید و به تمام کارخانههای ربسازی یک شهرک صنعتی میفروشید ، در اینجا یک کارآفرینی رخ داده و تعدادی هم بیکار شدهاند. عجیبه نه؟ ولی بر اساس تعاریف کارآفرینی ، شما کارآفرینی کرده اید.
♦️از نظر شومپیتر ، کارآفرینی و شخص کارآفرین ، نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی هست.ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی از نطر ایشون انجام کارهای جدید و ابداع روشهای نوین در انجام کارهای جاری هست. از نظر شومپیتر نوآوری در هر یک از زمینه های زیر کارآفرینی محسوب می شه !
- ارایه کالای جدید
- ارایه روشی جدید درفرآیند تولید
- گشایش بازاری تازه
- یافتن منابع جدید
- ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت
♦️همونطور میبینید شومپیتر نوآوری رو پایه و اساس کارآفرینی قرار داده ، بد نیست اینجا به مفهوم نوآوری هم یه اشاره ای بکنیم .نوآوری یک معادله ساده داره:
نوآوری = اختراع + تجاری سازی
🔸وقتی شما اختراعی رو به ثبت میرسونید ، در اصل یک نمونه اولیه درست کردید که ثابت کنید که چیزی که ادعا میکنید صحت داره ولی وقتی همین نمونه اولیه رو تولید انبوه میکنید و فرآیند تجاریسازی رو روش اجرایی میکنید ، یک نوآوری اتفاق افتاده ، در مفهوم تجاریسازی ، باز فرآیند کارآفرینی نهفته است که در ادامه بیشتر در مورد اون توضیح میدهیم.
🔸خودنوآوری دو دسته مهم داره ، نوآوری تدریجی و نوآوری رادیکالی در نوآوری تدریجی ، در یک محصول یا خدمت ، محصول به تدریج تکامل پیدا میکنه و امکانات جدیدی بهش اضافه میشه.
🔸مثلا ، یک ماشین لباسشویی رو درنظر بگیرید ، در طی این ۲۰ سال ما شاهد تغییرات تدریجی در اون بودیم ، بیصدا شدن موتور ، الکترونیکی شدن پنل ، توسعه برنامههای شستشو ، فازی شدن و در آینده ، وصل شدن به اینترنت و….
در نوآوری رادیکالی
💡در نوآوری رادیکالی( تخریب خلاق) کل صنعت متحول میشه ، و کارآفرین یا مخترع با رویکردی متفاوت به سراغ صنعت میره.
🔍مثلا با توجه به مثال بالا( ماشین لباسشویی) ،یک مثال از نوآوری رادیکالی میتونه این باشه : تولید پارچهای که اصلا نیازی به شستشو نداشته باشه ، یعنی پارچههایی که هیچوقت کثیف نمیشوند، و این کار رو با کمک صنعت نانو انجام بده.
خوب این هم از یک تعریف کلاسیک و علمی از کارآفرین و کارآفرینی و نوآوری.
💡یک نکته مهم در کارآفرینی ، ارزش آفرینی هست ، ببینید به نظر میرسه واژه ارزش آفرینی معادل خیلی خوبی برای واژه کارآفرینی باشه. ارزش و ارزش آفرینی بخش مهمی از مدلهای کسبوکار است ، که در آینده به انواع ارزش و طراحی اون میپردازیم.
❗️یه جمله خیلی معروف هست که میگه : یا ارزش ایجاد کن یا کلا دور کارآفرینی رو خط بکش !
❓به آخرین کالایی که در چندماه گذشته خریدید فکر کنید ، چرا این کالا رو خریدید؟ چرا این برند خاص از این کالا رو خرید کردید ؟ چه ویژگی باعث خرید این کالا شده ؟
♦️دلیل خرید کردن شما معمولا اطلاعات زیادی در مورد ارزشهایی که اون کالا براتون ایجاد میکنه رو ارایه میده. معمولا در زمان خرید خیلی از کالاها ( نه همه اونها ) این احساس به شما دست میده که نسبت به پولی که بابت اون کالا پرداخت میکنید ، چیزهای بیشتری بدست میآورید ، این یک معادله طلایی در کارآفرینی است!
بعبارتی اگر شما ارزش مناسبی را برای مشتریانتان عرضه کنید ، احتمال موفقیت شما خیلی زیاد خواهد بود.
🔹خوب ، ببینید ، کارآفرینی معمولا یک فرآیند داره ، در متون دانشگاهی و کلاسیک ،فرآیند کارآفرینی ،فرآیندی است که با تشخیص فرصت توسط کارآفرین شروع میشه و سپس کارآفرین شروع به ایدهپردازی حول محور فرصت میپردازه و یک سری ایده رو مورد بررسی قرار میده ، یکی و یا چند تا از این ایدهها رو انتخاب میکنه و به نوآوری در زمینه این ایدهها میپردازه ، بعد یک طرح کسبوکار پیرامون اون مینویسه و به دنبال تامین مالی و نمونه سازی اولیه میره ، و در نهایت یک تامین مالی بزرگتر میکنه و نمونه رو در مقیاس انبوه میسازه و کسبوکاری پایدار رو راهاندازی میکنه و باید همیشه دغدغه این رو داشته باشه که کسبوکارش رو حفظ کنه و همواره سعی کنه در مسیر رشد قرار بگیره.
🔹یه جورایی این فرآیند به دو بخش کلی تقسیم میشه ، بخش اول ،تشخیص فرصت درست و طراحی ارزش حول آن و مطمئن شدن از استقبال محصول و بخش دوم ، طراحی یک کسبوکار ،توسعه و حفظ اون.
❓حالا استارتاپ چی هست و کجای این داستان قرار داره؟
فرآیند استارتاپی یک ایده ،به بخش اول این فرآیند مربوط میشه ، یعنی جایی که شما با کلی ابهام روبرو هستید و باید اونها رو یکی یکی رفع کنید ، باید اعتبار سنجی انجام بدید و در صورت نیاز به تغییر ، تغییرات رو اعمال کنید.
👇به این تعریف دیو مک کلوردر مورد مفهوم استارتاپ توجه کنید:
✔️استارتاپ سازمانی است که درباره این سه مورد سردرگم است: محصولش چیست، مشتریان آن که هستند، چگونه پول در بیاورد.
🎙تعریف آقای استیو بلنک هم در مورد استارتاپ ها قابل تامل هست:
استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر، تکرارپذیر و سودده است.
✔️در این تعریف به مدل کسبوکار اشاره شده ، ببینید ، مدل کسبوکار تعاریف مختلفی داره ولی اگر بخواهیم یک تعریف خودمانی ازش ارایه بدیم میتونیم بگیم که مدل کسبوکار روشی هست که شمابا استفاده از اون ارزشی رو به دست مشتری میرسونید و از این طریق درآمد کسب می کنید .
✔️به کلمه موقتی در تعریف ارایه شده توجه کنید ، شما به محض اینکه مدل کسبوکارتون رو طراحی و اعتبار سنجی کنید و شرایط گسترش پذیری و تکرار پذیری در مورد اون صدق کنه ، کم کم از حالت استارتاپی خارج می شید ! پس شما تا ابد قرار نیست استارتاپ بمونید.
🔹یه جورایی استارتاپ ، یعنی آزمایشگاه (به نظر من بهترین معادل برای استارتاپ آزمایشگاه اعتبارسنجی و رشد است)، یعنی یک تیم موقتی که تصمیم داره ببینه بالاخره میشه از یک فرصت بهرهبرداری کرد یا نه و آیا این فرصت جذابیت رشد رو داره و میشه کسبوکاری پایدا رو حول اون ایجاد کرد یا خیر!
🔹جالبه بدونید که درصد شکست استارتاپها در دنیا خیلی بالاست، براساس آمار از هر ۱۰ استارتاپی که شکل میگیره ۹ استارتاپ دچار شکست میشه ، دلایل این شکستها هم جالبه ، اگر بخواهیم یک دلیل مهم برای شکست اکثر استارتاپها بگیم این دلیل ، دلیل مناسبی است.